خاطرات شیرین مدرسه رفتن پسرم

کارای آذرماه مدرسه

کارای مدرسه درآذرماه کنفرانس حیوانات براشما درموردگوسفندبود برادوستاتم براهرکدوم یه گوسفندیادگاری درست کردیم بردی 😘😘😍😍😍🤗🤗🤩🤩 یادگیری حروف س با ساندویچ سیب سبد😘 زنگ‌ ورزش یادگیری حروف ن بانان وصبحونه درکلاس نووش جونتون باشه البته باچای نبات🤣 یادگیری حروف او باتوپ کاشت گیاهان برادرس علوم یادگیری "ت"بادونات کشیدن نقاشی دستون یادگیری حروف"ر"دعوت ازمادرا بخاطرنوشتن کلمه زیبای مادر یادگیری حروف "ای"با کشیدن نقش زیبای ایران...
12 دی 1397

شب یلدا۹۷/۹/۳۰

اینم شب یلدا توخونه خودمون باحضور عموحسن اینا اقاجون آناجون 😘😘😘 آقاجونت ازبریزبپاش خوشش نمیاد نذاشت زیادوسایل بزاریم😁😅ژله ها شیرینی هم یادمون رفته بود بعد یادم افتاد تویخچال مونده بودن😅😅🤣🤣 یلدات مبارک😘😘 ...
3 دی 1397

جشن شب یلدا درمدرسه

اولین سال 😍😍😘😘😘جشن شب یلدا پسرم درمدرسه۹۷/۹/۲۸روزچهارشنبه اینجا هم فلوت میزنی 😍😘😘😘 روی گلت به سرخی انارپسرم شب شما به شیرینی هندوانه خندتون مانند پسته و عمرتون به بلندی یلدا شب یلدا مبارک روی گلت به سرخی انارپسرگلم شبت به شیرینی هندوانه خنده هات مانند پسته و عمرت به بلندی یلدا شب یلدا مبارک عشق مامانی😘 متن بالای اشتباه شد😁😄 ...
3 دی 1397

جشن مادر

پسرم ، عزیزترینم با تو بودن احساس قشنگی در من بوجود می‌آورد که به هیچ عنوان قادر به توصیفش نیستم. شنیدن صدای دلنشینت گرمایی را در وجودم بیدار می‌کند که هرچه درد و غم هست را از من دور می‌‌کند. دیدن چشمان زیبا، شیطون و مهربانت در من شور زندگی بوجود می‌آورد. دستان کوچک و کودکانه‌ات وقتی که به دور گردنم حلقه می‌زنند مرا با خود به دنیایی می برند که هیچ چیز را با آن معاوضه نخواهم کرد. حرف زدن و درددل کردن با تو آرامشی دارد که همه‌ی چیزهای دیگر را از یادم می‌برد. عزیزترینم، از صمیم قلبم دوستت دار م معلم عزیزتون برا کلمه ی ک یادگرفته بودین مادر برامادرا جشن گرفته بود حس عجیبی بود هم خوشحال هم بغض حسی ک نمی توانم توصیفش کنم وقتی اسمون...
3 دی 1397
1